اول حرفت انَّ آوردی که دیگر شک و شبهه ای باقی نماند.
که بدانم اگر آن جایی هستم که دوست ندارم دلیل بر ناتوانی تو برای دادن حاجتم نیست.
شاید دلیل بر رب بودن تو است.
ما هزاران اسم از تو به یاد داریم و یک اسم را دائما فراموش میکنیم و آن ” رب ” است و وقتی نوبت تربیتمان می رسد و در ازای این تربیت رنجی میکشیم ، به همه ی اسم های تو از جمله مهربان بودن و غافر بودن و توانا بودن و …شک میکنیم.
میگوییم اگر مهربان است چرا اوضاعم این شکلی ست؟
اگر غافر است چرا مرا به این رنج انداخته؟حتما این تاوان گناهانم است!
و اگر تواناست چرا مرا از این مهلکه نجات نمی دهد؟!
و همه ی این ها به خاطر این است که فراموش کرده ایم که خدا ” رب ” است.
مربی و تربیت کننده است.
مهربانی خدا مانند آن چه که ما اسمش را مهربانی میگذاریم نیست.مهربانی خدا مانند مهربانی مادری نیست که وقتی بچه اش پاهایش را به زمین میکوبد و پفک میخواهد،دلش بسوزد و سریع برای او پفک بخرد!
خدا اگر برایت ضرر داشته باشد به تو نمی دهد و خودش هم گفته:” چه بسا چیزی را دوست دارید و برای شما بد است و من میدانم و شما نمیدانید”
اگر هم برای تو نفع داشته باشد،میگذارد ودربهترین شرایط آن را به تو می دهد و در این زمان روح تو مثل خمیرپیتزا کش می آید و صبورتر می شوی.
خدا رب است و برای همین است که گاهی به مو می رسد اما پاره نمیشود.
آخرین نظرات: