کتاب های سخت حلقوم
آب را بی زحمت فرو میبری، برنج را با کمی جویدن، گوشت را با تکه تکه کردن و جویدن، نان را با تکه تکه کردن،جویدن
نقاشی ِزندگی
بسم الله سرویزیت بودیم که استاد گفت:”بهت میخوره بری رشته ی زنان!من توی طالعت میبینم!” گفتم:”استاد من اون طالع رو آتیش میزنم!”و خندیدم. گفت:”پس چی
تحمّل با تشدید
مهمان خانم مل رابینز بودم.نویسنده ی کتاب ” بزن قدش این یه قانونه”. ۸دقیقه ای مهمانش شدم و خطوطش را خواندم.نوشته بود که “تصویرسازی رسیدن
خودپذیری
“عزت نفس با خودپذیری متفاوت است.عزت نفس حالتی ست که آن را تجربه می کنیم و خودپذیری کاری ست که آن را انجام می دهیم.”
و من …و انسان
دلتنگم. مغزم از هجوم اطلاعات خسته است. ناراحتم. مغزم از انبوه دانستنی ها خسته است. گاهی امیدوارم. مغزم از فراوانیِ ندانسته ها خسته است. گاهی
دوست جدید!
مدتی با خودمان به گونه ای رفتار کنیم که با دوستمان آنگونه رفتار میکنیم. همانطور که مراقب هستیم ناراحتش نکنیم،کاری که دوست ندارد انجام ندهیم،دلش
جدیدترین مطالب من:
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- این روزها (۶)
- نامه هایی به خودم (۱۰)
- نوشتههای من (۲۹)
آرشیو ماهانه
- مهر ۱۴۰۳ (۵)
- شهریور ۱۴۰۳ (۳)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۴)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱)
- اردیبهشت ۱۴۰۲ (۵)
آخرین نظرات: