با ناله ها و بی قراری و تنی قرمز داخل آمد.پسرکی ۲ساله که سگ سمت چپ قفسه سینه اش را گاز گرفته بود.دکتر واکسن نوشت و آمپول هاری برای دور زخم هایش و به من گفت بروم و ببینم که چه میکنند.پسرک با پوست گندمی و موهای بور زیر دست های مادر و دوست مادرش سفت نگه داشته شده بود تا دکتر سرم هاری را به اطراف زخم هایش بزند.پسرک از شدت بی قراری و ناله به بی حالی نزدیک شده بود.خون بود که از برخورد سرم به پوست و زخمش روی تخت می ریخت.
پسرک ناله میکرد و جیغ میکشید و من آنقدر ها غصه نمیخوردم.غصه ی اینکه سگ گازش گرفته خوررم اما غصه ی درد کشیدنش زیرسرم را نه.چرا که درمان لازم بود.تلخی لازم بود.چرا که گریه بهتر از هاری گرفتن بود.
تمام شد و پسرک در بغل مادرش راهی خانه شد.من ماندم و هزاران مطلب که یکی از آن ها حیوان گزیدگی ست.که باید بخوانم تا روزگاری شاید مجبور شوم سرم هاری به اطراف پوست بیمارم بزنم.
بماند به یادگار از مرکز جامع خدمات سلامت روستایی سیستان و بلوچستان…
آخرین نظرات: